کاشکی
ڪآشــ گاهـے وقتـآ،
خُـבا اَز پُشتـہ
اوטּ ابـرآ ميومـَב بیروטּ..
و בآב مْیـزב:
آهآآآآآآآے בُخـ ــتَر
بگیر بشْیـטּ سر ِ جـْآتــ..
اینقَـב ِ غـُر نـزטּ..
هَمینہ ڪِہ هَســ.
بـَعد یہ چشمَڪــ میــزَבُ،
آروم تـوےگوشَمــ مےگُفتــ:
هَمہ چـے בُرسْتــــ مْیشـ ـ ـ ـہ
نظرات شما عزیزان:
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟